آن کمر بستن و خنجر زدنش را نگرید طرف دامن بمیان بر زدنش را نگرید خلعت حسن و کمر ترکش نازش بینید عقد دستار بسر بر زدنش را نگرید جانب گریه من چون نگرد از سر ناز خنده بر جانب دیگر زدنش را نگرید شوخ من مست شد و ساغر می زد بسرم شوخی و مستی و ساغر زدنش را نگرید ناگه آن شوخ درون آمد و سر زد همه را مست در مجلس ما سر زدنش را نگرید چون بدان قامت رعنا کند آهنگ چمن طعنه بر سرو و صنوبر زدنش را نگرید منکر آه جهان سوز هلالی مشوید هر دم آتش بجهان در زدنش را نگرید هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68524