قد تو عمر درازست و سرو گلشن ناز بیا و سایه فگن بر سرم، چو عمر دراز ز گریه، بی تو، مرا بسته بود راه نظر تو آمدی و نظر می کنم بروی تو باز چراغ عشرت من مرد و بر تو ظاهر نیست بیا، که پیش تو، روشن کنم بسوز و گداز ز آسمان و زمین فارغیم، در ره عشق درین سفر چه تفاوت کند نشیب و فراز؟ بروی زرد هلالی ز روی ناز مبین که از جهان بتو آورده است روی نیاز هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68545