ز پیر میکده عمری در التماس شدم
که خاک درگه دیر فلک اساس شدم
غم مرا بغم دیگران قیاس مکن
که من نشانه غمهای بی قیاس شدم
مرا ز حسن تو صنع خدای ظاهر شد
ترا شناختم، آنگه خداشناس شدم
سپاس عید بود پاس نقل و باده و جام
هزار شکر که مشغول این سپاس شدم!
پلاس فقر، هلالی، لباس فخر منست
من از برای تفاخر درین لباس شدم
هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۳۴
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/68590