روز عیدست، سر راهگذاری گیریم ماهرویی بکف آریم و کناری گیریم شاهدان دست بخون دل ما کرده نگار ما درین غم که: کجا دست نگاری گیریم؟ گرد خواهیم شد و دامن آن یار گرفت تا باین شیوه مگر دامن یاری گیریم بی قراریم و بمنزلگه وصل آمده ایم آه! اگر چرخ نخواهد که قراری گیریم ما بجان صید سواران کمان ابروییم کشته گردیم که: فتراک سواری گیریم عاشقانیم و ز کار همه عالم فارغ ما نه آنیم که هرگز پی کاری گیریم عید شد، خیز، هلالی، که بعشرتگه باغ جام گلگون ز کف لاله عذاری گیریم هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68638