بخون نشست دلم، خار غم خلیده خلیده بسیل داد مرا خون دل چکیده چکیده براه عشق فتادم ز پا، دویده دویده بجور خوی گرفتم ستم کشیده کشیده تو نور چشم منی، جا درون دیده من کن که دیده دیده المها، ترا ندیده ندیده غزال وحشی من هست از رقیب گریزان بلی، که میرود آهو ز سگ دویده دویده خیال چشم تو کرد و ز خویش رفت هلالی برنگ آهوی وحشی ز خود رمیده رمیده هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۶۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68717