گفتی: بگو که: بنده فرمان کیستی؟ ما بنده توایم، تو سلطان کیستی؟ جان میدهد ز بهر تو خلقی بهر طرف آیا ازین میانه تو جانان کیستی؟ ای گنج حسن، با تو چه حاجت بیان شوق؟ هم خود بگو که: در دل ویران کیستی؟ می بینمت که: بر سر ناز و کرشمه ای تا باز در کمین دل و جان کیستی؟ ما از غمت هلاک و تو با غیر هم نفس بنگر کجاست درد و تو درمان کیستی؟ دور از رخ تو روز هلالی سیاه شد تا خود تو آفتاب درخشان کیستی؟ هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68739