برهت ز رشک میرم، چو بغیر همره آیی نه تهور تغافل، نه مجال آشنایی متحیرم که: پیشت چه مجال بود دوشم؟ که نه شکر وصل کردم، نه شکایت جدایی مه من، هنوز طفلی، بجفا مباش مایل که طبیعت تو عادت نکند ببی وفایی طلب وصال کردم ز نظر فگند یارم چه کنم؟ که خوار گشتم ز مذلت گدایی هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68773