بر ماه مشک بینم و بر سنبل آفتاب
آنسال نه بحلقه و این سال نه بخواب
آنرا درنگ نی و همه سال با درنگ
وین را شتاب نی و همه سال با شتاب
آن ماه را ز عنبر سازد همی طلی
وین آفتاب را کند از غالیه خضاب
ابن بر بلور گونه و آن تیره چون شبه
آن گل بدست و بوی دهد خوشتر از گلاب
این گوژ گشته و شده زو گوژپشت من
وان مار گشته خفته و از من ربوده خواب
بفزود عشق و فتنه شدم من بهر دو بر
کان هر دو چیز فتنۀ صبرند و عشق ناب
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید : شمارهٔ ۱۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/68937