ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم چه من رهی ، چه پرستندگان لات و هبل وگر خلاص تو امروز دیرتر بودی بجان بنده غم آورده بد پیام اجل خدای عزوجل فضل کرد با تن تو بشکر کوش بپیش خدای عز وجل سعادت تو ز بر دست گشت و نیک آورد که حلق خصم تو گیرد زمانه زیر بغل نه دولتیست که آنرا بود هنوز و بال نه شادییست که آنرا بود هنوز بدل ازرقی هروی : قصاید : شمارهٔ ۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/69318