موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود در دو لب‌ گویی افسون مسیحاست تو را عاشق و شیفته سرو صنوبر شده‌ام زانکه چون سرو صنوبر قد و بالاست تو را قبله زی خلخ و یغماست مرا تا بزیم زانکه اصل و نسب از خلخ و یغماست تو را شادی جان من است آن صدف مرجان رنگ که درو سی و دو تا لولو لالاست تو را تویی آن سرو خرامنده که در باغ جمال با گل و لاله همه ساله تماشاست تو را تویی آن ماه دو هفته که در برج نشاط زهره برده است و میان بسته به ‌جوزاست تو را بیش روی تو همی سجده برد قیصر روم تا به ‌خورشید سر از ملک چلیپاست تو را نیست از جملهٔ خوبان و ظریفان جهان یکتن از بنده و آزاد که همتاست تو را پشت خوبان همه در خدمت تو هست دو تا زانکه در خدمت خسرو دل یکتاست تو را امیر معزی : غزلیات : شمارهٔ ۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/69951