سنبل است آنکه تو از لاله برانگیخته‌ای یا بنفشه است‌ که بر طرف چمن ریخته‌ای یا بر آن عزم‌ که اسلام مرا کفر کنی پرده کفر ز اسلام در آویخته‌ای ای برآمیخته هر روز یکی رنگ دگر این چه رنگ است که امروز بر آمیخته‌ای تا که بر لعل و شکر بیخته‌ای‌ گرد عبیر خاک بر روی همه خسته‌دلان بیخته‌ای چه بلایی تو که از بهر تبه کردن دل روی بنموده و دل برده و بگریخته‌ای نه همانا که به صد سال توانند نشاند این خصومت که تو امسال برانگیخته‌ای امیر معزی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/69997