ای بار خدایی که خداوند جهانی لشکر شکن و ملک ده و ملک ستانی دریادل و مه‌طلعت و خورشید ضمیری باران سپه و ابر کف و برق سنانی فخرست به‌ سلطانی تو پیر و جوان را تا با خرد پیری و با بخت جوانی چون مهر و سپهری و نه آنی و نه اینی چون ابر و هژیری و نه اینی ونه آنی چندین سخن نغز که دارد که تو داری چندین سخن نغز که داند که تو دانی شاهان جهان را به‌ گه کین و گه مهر از تخت برانگیزی و بر تخت نشانی با تیغ به یک ساعت ملکی بگشایی با جام به یک لحظه‌ گنجی بفشانی هرگز نبود شادی و هرگز نبود غم آن را که برانی تو و آن را که بخوانی در جام تو می بر صفت آب حیات است چون خضر امیدست که جاوید بمانی امیر معزی : قطعات : قطعات : شمارهٔ ۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70041