جز عشق پیشوا نکند هر که عاشق است زیرا که عاشقان همه را عشق سایق است تسلیم راه عشق کند هر چه هست و نیست وین کار عاشقی است که در عشق صادق است گر بر عدم نباشد عاشق پسند نیست آن گه که از وجود بپرداخت لایق است ناممکن است عشق پرستی و عافیت کاندر طریق عشق پرستی عوایق است خوش می‌رسد ز دوست به ما هرچه می رسد در عشق او جراحت و راحت موافق است سهل است اگر در آتش هجران بسوختیم خشنود می رویم که امّید واثق است دم درکشیده ایم و زبان درکشیده اند چون خالق آگه است چه باک از خلایق است ما را بهانه نیست که اینجا نظرگهیست عذرا نشانه ی نظر عشق وامق است زین هر فسرده یی که نداند که عشق چیست آوازه می کند که نزاری منافق است حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70374