دلی که عاشق روی نگار دلبندست نه ممکن است که با صابریش پیوندست کسی که او به صفت صابرست عاشق نیست به عشق و صبر نظر کن که چند در چندست کدام عاشق صادق شنیده ای که ز هجر ز عاجزی سپرِ صابری نیفکنده ست چهارسوی نهادم ز رخت صبر تهی ست که شش جهات وجودم به عشق در بندست ز پند هیچ نیاید، نصیحتم مکنید که مرد عاشق دیوانه فارغ از پندست کمینه بنده ی اویم اگر قبول کند به هرچه خواهد و فرمان دهد خداوندست هزار توبه شکستم هنوز مردم را طمع بود که مرا التفاتِ سوگندست به مهر زن نکنم دامن دل آلوده که پایبندیِ واماندگان ز فرزندست نزاریا ره دیوانگان عشق سپر طریق زهد ره مردم خردمند است حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70442