آن را که در فراق صبوری میسرست عشقش همیشه بر هوس دل مقدر است در عشق سوز باید و با سوز درد دل آری هوس نه عشق بود کار دیگرست عشق مجاز را ز حقیقت توان شناخت آواز نوحه‌گر نه چو فریاد مادرست آه از دلی که جان گرامی به عشق داد با جان رفته آتش سوداش در برست می‌سوزد و هنوز همان عاشق است زار می‌میرد و هنوز همان مهرپرورست حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70458