ما را اگر عدو بکشد هیچ باک نیست تسلیم وحدتیم ، در این اشتکاک نیست با اوست هرچه دارم و گویم نه با عدو در اهتمام او ز عدو هیچ باک نیست با درد او خوش است که بیمار عشق دوست کی بر طبیب گردد اگر دردناک نیست ما را بهشت و دوزخ و دنیا و دین یکی است در عرصه ی سلوک، بلند و مغاک نیست موقوف کفر و دین نشود مرد راه دوست وامانده را ز قافله الّا هلاک نیست غسلی برار و توبه کن از پیر زال حرص بر پاک شوی عیب مکن مرده پاک نیست او را شناس و بس که دگر هرچه هست و نیست در اتصال وحدت حق اشتراک نیست روشن به نور معرفت آن را که نیست چشم دعوا کند که هست، به حق خدا ک نیست بادش به دست ماند فردا نزاریا در پای دوستان خدا هرکه خاک نیست حکیم نزاری : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۳۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70543