ساقی ز بامداد بیاور غذای روح ماییم و هر دو عالم و توزیع یک صبوح بر یاد دوستان حقیقی علی الخصوص می بر طلوع صبح علی الله زهی فتوح گویند رفت پنجه در شصت توبه کن من توبه کرده ام ز چه از توبه ی نصوح مرد آن گهی ز خود به در آید که مطلقا داند که چیست چشمه و کشتی و خضر و نوح بر مطلع اختصار کن این جا نزاریا ساقی ز بامداد بیاور غذای روح حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70616