خوش است مجلس اخلاص امّتان مسیح شراب های مصفّا زساقیان ملیح مباد مدرسه و خانقه که بیزارم ز عالمان شنیع و ز زاهدان قبیح خطیب بر سری منبر چه ژاژ می خاید عجب که شرم نمی دارد از دروغ صریح فسانه یی دو ز بهر فریب کرده زبر کجا کلام محقق کجا کلام صحیح چو علم داند و بر جهل می کند اصرار میان عالم و جاهل کجا بود ترجیح فغان اهل دل از زاهدانِ معترض است دل از پی دو درم سیم و زر، به کف تسبیح ز تیغ عشق مکش گردن ای فقیر که شیر به عجز سر بنهد هم چو گوسفند ذبیح ز کف منه چو نزاری مفرّحی که به حکم شوند بی دل و ابکم ازو شجاع و فصیح غلام ساقی خویشم اگر غلام من است که مرده زنده کند باز هم چنان که مسیح حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70618