چه چاره سازم اگر آن نگار برگردد نهان شود ز من و آشکار برگردد حجاب کردم با خود ز بیمِ طعنه و لیک به طعنه کی دلم از غم گسار برگردد از آن حجاب نمایم چو یار مستورست که چشمِ بد رسد و روزگار برگردد اگرچه دولتم از دولت است با من یار ولی مباد که دولت ز کار برگردد اگر زیاریِ اقبال بر نمی گردم روا بود که ز اقبال یار برگردد وفا نکوست از آن دامن وفا گیرم که بی وفا را یار از کنار برگردد مرا ز عالمیان اختیار آمد یار به اختیار کسی ز اختیار بر گردد مقامِ زهد گرفتم چو زاهدی بودم به زهد و توبه هرگز خمار بر گردد نه زهد خواهم و مقصود زاهدست مرا ز زهد هرکه چو من شد به عار برگردد نزاری از می و معشوق بر نخواهد گشت اگر محیطِ سپهر از مدار برگردد حکیم نزاری : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70638