چه خواهی دید جز خود را گرت در پیش بنشاند به چشم خود کسی او را تواند دید نتواند خیال محض می دانی چه باشد ، خویشتن بینی نمی داند که نادان است و پندارد که می داند در آن معرض که مردان خدا بین اند خودبین را به یک جو بر نمی آید اگر صد جان برافشاند ارادت چیست تسلیم و مسلم کیست ؟ مستغرق به طوفانت دهد تسلیم و وز تکلیف برهاند در آن کشتی نشین یارا در آن دریای بی پایان که نه بیمش ز طوفان است و نه موجش بگرداند نه بر ساحل نه بر دریا قضا دیگر نخواهد شد توکل بر خدا چون ناخدا کشتی فرو راند ز کثرت در گذر ار نه ابالیس از تو نشکیبد به رغبت جان بده ار نه عزازیل از تو بستاند من و تو مشترک باشد موحد کی شود مشرک مگر وقتی که لوح من علیها فان فرو خواند اگر خواهی که جمله حشر و نشر بشناسی نزاری را طلب تا او قیامت با تو بشناسد حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70762