من اگر مست خرابم چه کنم مست توام خطر از نیستیم نیست اگر هست توم توبه خود کرده ای از روز الستم گستاخ جرعه ی جام بلی خوردم از آن مست توم صید دیرینه ی عشقم ز پس پنجه سال نیست ممکن که رهایی بود از شست توم گر نداری سر من وای من و چشم امید دست من گیر که دیرست که بر دست توم آب حیوان و من بادیه پیموده چنین کی شود سیر دل تشنه ؟؟؟ست توم گر چه پیوسته کند سوز غمت بر دل من من همان شیفته ی خامش پیوست توم جز به نام تو زبانم نگشاید ورنی خود تو دانی که نزاری به زبان بست توم حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۸۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71123