چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانان ز چشمِ شوخ و دلِ غافل ای مسلمانان دلم ز دیده شود مبتلا و جان از دل فغان ز دیده و آه از دل ای مسلمانان حسد برند که پیوسته عاشقی چه کنم چو در ازل نبدم مقبل ای مسلمانان ز اضطرابِ به دریافتاده بی‌خبرست قرار یافته بر ساحل ای مسلمانان ز خرقه سیر شدم مولعِ خراباتم به خانقاه نی‌ام مایل ای مسلمانان به یک پیاله می اثباتِ پارسایی را هزار توبه کنم باطل ای مسلمانان همان نزاریِ مستم کز اعتبار انگشت ز دستِ من بگزد عاقل ای مسلمانان حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۹۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71192