آزادچهره روزِ دیگر بخدمت پیوست صبیح‌الوجه ، نجیح‌السّعی ، وضیّ المنظر ، مقضیّ‌الوطر ، بساطِ ثنا بگسترانید و دعا بآسمان اجابت رسانید و گفت : روزگارت همه خوش باد که در خدمتِ تو روزگار و سر و کارم همه خوش می‌گذرد *** أَالآنَ صَارَلِیَ الزَّمَانُ مُسَاعِدَا وَ وَصَلتُ فِیکَ حَبَائِلَ الآمَالِ فَبَلَغتُ غَایَاتِ الأَمَانِی دُونَکُم وَ اَرَحتُ مِن حَطٍّ وَ مِن تَرحَالِ پس شاه استعطافی تازه و ترحییی بنو ارزانی داشت و جای از حضورِ اغیار خالی کرد و با او گفت : اگرچ یهه ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیِ منجی و کافی، بهمه خیرات مکافی باشد و من از همه خلصاءِ دولت جز بآثارِ مقاماتِ حمیدهٔ او خرّمی نیفزایم و از جملهٔ جلساءِ حضرت جز بمحاضراتِ او راغب نباشم ، لکن چون میان شما نسبت ذات‌البینِ متحابّین چنان متأکّدست و ما را نیز بر جلیّتِ حال و اهلیّتِ کمالِ تو وقوف حاصل شد و توقّف برخاست و آنچ از صلاح‌جوئی و صواب اندوزی تو در همه بابی شنیده بودیم ، ع، جَاءَ العِیَانُ فَاَلوَی بِالاَسَانِیدِ اکنون میخواهم که کلمهٔ چند از ضوابطِ امورِ مصلحتی فِیمَا یَتَعَلَّقُ بِمَنَاظِمِ الدّینِ وَ الدُّنیَا وَ مَعَاصِمِ الآخِرَهِ وَ الاُوُلَی بگوئی تا آنرا کار بندم و بدان منّتها پذیرم سعدالدین وراوینی : مرزبان‌نامه : باب نهم : رجوعِ آزادچهره بخدمتِ شاه و ایرادِ نصایح گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71314