رخت از ماه و لبت از شکرست آنت ازین وینت از آن خوبترست بر رخت بوسه کجا شاید داد؟ که نظر نیز محل نظرست نه میان نیست میان تو ز لطف وین عجبتر که میان کمرست تا لبت را نرسد چشم بدان در زبانها همه نام شکرست بوسه یی از لب و دندان خوشت خون بهای دو جهان خوش پسرست از چه ناشسته رخم می خوانی که رخم شسته بخون جگرست بدکنی با من و گویم که مکن گوئیم نیکست، اینم بترست با رخ و غمزۀ تو می سازم که گل و خارتو با یکدگرست کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات : شمارهٔ ۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71585