ای رنگ عارض تو، آتش در آب بسته وی چین طرّة تو ، از مشک ناب بسته جادوی غمزۀ تو ،بگشاده دست صنعت بر عارض تو از خط، نقشی بر آب بسته نرگس ز شرم چشمت، در پیش سرفکنده غنچه بدست حسنت، بر رخ نقاب بسته روی تو کرده روشن آفاق را وانگه پی کور کرده، آنرا ، بر افتاب بسته هم شاخ ارغوانرا ، لعل تو خون گشاده هم چشم نرگسانرا، جزع تو خواب بسته در چنگ فرقت تو ، هستم من شکسته در چار میخ محنت، همچون رباب بسته آخر بدیدم ای جان، در دور خوبی تو دست خطا گشاده، پای صواب بسته گفتی که بی وفایی، شرمت ز خود نیاید افسوس اگر نبودی، راه جواب بسته کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71703