بازم لباس صبر به صد پاره کرده ای بازم ز کوی عافیت آواره کرده ای ترسم خجل شوی اگرت آورم به روی آن جورها که بر من بیچاره کرده ای هرچ آسمان به خنجر مرّیخ می کند تو در زمین به غمزۀ خون خواره کرده ای خود با دل تو لابۀ ما سودمند نیست گویی بر غم ما دلی از خاره کرده ای گویند رستخیز به هم برزند جهان این بازی ات خود که تو صدباره کرده ای کو داد و داوری ؟ که کنم بر تو من درست تا بی سبب چرا دل من پاره کرده یی گفتی که رایگان غم من می خوری نه بس الحق تو این شگرفی همواره کرده یی کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71729