سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات رسید دختر دیگر مرا و یکباره ببرد رونق عیش و برفت آب حیات اگر نتایج صلبم بود برین قانون نه هیچ رنگ شفایابم و نه بوی نجات اگر نباشد جز رابعه دوم دختر چنان بهست که سوی عدم برد برکات ازین سپس سخن خوش ز من نزاید از آنک بنات فکر بدل شد مرا به فکر بنات بنات را ز پی نعش آفرید خدای ز بدو آنکه سپهر آمدست در حرکات ز مکر مات بود دفن دختران همه وقت اگر به حال حیاتست وگر به حال ممات کمال‌الدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۱۸ - ایضا له گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/72813