اسبم دی گفت می روم من
کاریت بجانب عدم نیست
گفتم که دمی بپای و گفتا
درآخور تو برون زدم نیست
میمیرم از آرزوی کاهی
و اندر تو به نیم جو کرم نیست
گر برگ ستور داریت نیست
بفروش چه داریم ستم نیست؟
جو ز آخر چرب باز کردی
یک توبره کاه خشک هم نیست؟
تا کی ز نشت وزین بر پشت؟
خود زین شکم تهیت غم نیست؟
جز راه به پشت من ندانی
می پنداری مرا شکم نیست
کمالالدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۶۳ - وله ایضا فی استدعا التّبن
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/72858