آمد رهی به خدمت و تادیر گه نشست وانگه ندیده چهرة مخدوم بازگشت راهی دراز بود و ز تاثیر آفتاب چون سنگ بود کآمد و چون موم بازگشت آمد به درگهت متظّلم ز روزگار دادش نداد دولت و مظلوم بازگشت تا آن زمان نشست که سلطان نیمروز از ترکتاز مملکت روم بازگشت ای پرده دار لطف کن و خواجه را بگوی کامد رهی بخدمت و محروم بازگشت کمال‌الدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۶۹ - ایضا له گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/72864