ای لطف تو در تن هنرجان وی لفظ تو بر سر فلک تاج از بهر قبول خویش کرده جان لطف تو در ضمیر ادراج روشن ز حدیث تو خرد را در شرح معمیّات منهاج هر شب تا روز فکرتم را بر بام معالی تو معراج طبعت به کمال قدرت خویش ز اشکال عقیم کرده انتاج برفست امروز و کودکانم هستند در آرزوی تتماج داریم ز نعمت تو هر چیز و اکنون هستم به آرد محتاج هر چند ز نعمت تو داریم بسیار سپید و زرد چون عاج لیکن تتماج از چنین آرد کاچی باشد بوقت انضاج ابرام رهی بکش چنان گیر کوهست صفا و بدر و حجّاج کمال‌الدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۷۴ - ایضا له گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/72869