ایا صدری که بی عون سخایت ز زانو بر نمی دارد هنر سر قضا با اسمان صد بار گفتست که از فرمان او بیرون مبر سر کمان چرخ را بازوی حکمت چو چنبر آورد در یکدگر سر ز انعام تو دارد خون در رگ هر آنکس را که باشد مغز درسر بدان جبّه که پارم داده بودی مرا بفراشتی از ماه و خورسر همی گردد مرا در سرکه امسال ستانم جبّه و دستار بر سر کمال‌الدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۲۰۶ - وله ایضا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73002