آن زن که پریر آمد در عقد نکاحت
بر مدحت او بود زبان در دهن تو
از بس که برو مهر تو می دیدم گفتم
کین زن ز برای تو برید کفن تو
امروزش دیدم خط بیزاری در دست
نفرینش دمادم شده بر جان و تن تو
امساک به معروف نکردیش همانا
معروف با امساک نبودست زن تو
کمالالدین اسماعیل : قطعات : شمارهٔ ۲۸۷ - .له ایضا
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/73083