عارف در دیوانش می‌نویسد که این تصنیف را پنج-شش ماه پس از «تصنیف شوستر» (که آن را زمستان سال ۱۳۲۹ ه.ق سروده) با «یک حالت یأس و ناامیدی» ساخته است. باد فرح بخش بهاری وزید پیرهن عصمت گل بردرید ناله ی جان سوز ز مرغ قفس تا به گلستان رسید (تا به گلستان رسید) قهقهه ی کبک دری بود چو از خودسری پنجه ی شاهین چرخ بی درنگ زد به چنگ رشته ی عمرش برید تا به قفس اندرم ریخته یکسر برم بایدم از سر گذشت شاید از این در پرید کشمکش و گیر و دار اگر گذارد کج روی روزگار اگر گذارد پای گل از باده تر کنم دماغی نیش جگر خوار خار اگر گذارد این دل بی اختیار اگر گذارد گوشه کنم اختیار اگر گذارد ز آه دل آتش زنم به عمر بدخواه دیده ی خونابه بار اگر گذارد عارف قزوینی : تصنیفها : شمارهٔ ۱۱ - باد فرح‌بخش بهاری گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73264