پناه ملت و داعی خلق نصرة دین تویی که هست ضمیر تو با قضا همراز کرم،حقیقی و ذاتی تو راست در عالم هرآنچه هست دگر استعارت است و مجاز اگر به عنف زنی بانگ ناگهان بر کوه ز هیبت تو صدا را فرو شود آواز خدایگانا زان پس که روزگار مرا بتاخت مدت ده سال در نشیب و فراز عزیمتم همه آن بود و بس که یکچندی کنم جناب تو را قبله دعا و نیاز چه موجب است که از خدمت تو محرومم نه تو بخیل و نه من جاهل و نه راه دراز ظهیرالدین فاریابی : قطعات : شمارهٔ ۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73527