خدایگانا معلوم رای روشن توست خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من نه آن کسم که مرا آن محل و مرتبه هست که کار ملک نکو نگردد از تباهی من من آن گدای سخن پیشه ام که وقت مدیح زنند خوش سخنان لاف پادشاهی من به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس سجلّ مدح تو را در خورد گواهی من چو شب سیاهم ز اندوه و چشم می دارم که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من روا مدار که عاجز شوند ماهی و مرغ بر اشک گرم و دم سرد صبحگاهی من دهان به روزه و لب بر ثنای تو مپسند ز دیده تر شده رخسارهای کاهی من مرا بخوان و گناهی مدان که معلومست همه جهان را احوال بی گناهی من ظهیرالدین فاریابی : قطعات : شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73553