امام عالم و مفتی وقت محیی الدین تویی به اسب و رخ از کاینات گشته فره به مدح تو دو سه نوبت قصیده ها گفتم نکرد سعی تو از کار من گشاده گره ز پیش منبرت امروز مردکی بر خاست که توبه می کنم از کرده ها تو گفتی زه ز مردمان تو زر و جامه خواستی و همه به طبع و طوع بدادند بی لجاج و سته ز بهر شعر چو چیزی ندادیم باری برای توبه که دادی ز شاعریم بده ظهیرالدین فاریابی : قطعات : شمارهٔ ۹۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73560