بزرگوارا دنیا ندارد آن عظمت که هیچکس را زیبد بدان سرافرازی شرف به علم و عمل باشد و تو را همه هست بدین نعیم مزور چرا همی نازی؟ ز چیست کاهل هنر را نمی کنی تمییز؟ تو نیز نه به هنر در زمانه ممتازی؟ به سوی من تو به بازی نگه مکن که ز علم دلم به گیسوی حوران همی کند بازی اگر چه تلخ بود یک سخن ز من بشنو چنانک آن را دستور حال خودسازی تو این سپر که ز دنیا کشیده ای در روی به روز عرض مظالم چنان بیندازی که از جواب سلامی که خلق را بر توست به رد مظلمه دیگری نپردازی ظهیرالدین فاریابی : قطعات : شمارهٔ ۱۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73567