ای شب،نه ز زلف اوست بر پای تو بند پس دیر و دراز درکشیدی تا چند؟ وی صبح، تو نیستی چو من عاشق و زار من می گریم بس است باری تو بخند! ظهیرالدین فاریابی : رباعیات : شمارهٔ ۳۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73631