پدر رحمت الله چو آگاه شد که دستم ز تدبیر کوتاه شد به من گفت جان پدر هوش دار به سمع رضا پندِ من گوش دار جهان دیده و تجربت کرده‌ام بسی سرد و گرم جهان خورده‌ام جوانی و ناباکی و بی‌خودی بود ضدّ دانایی و بخردی ولی چون در آیند ازین پهن دشت برین پل ضرورت بباید گذشت بیاموزمت شرط می خوارگی بر آن جمله خو کُن به یک بارگی حکیم نزاری : دستورنامه : بخش ۱۵ - هدایت پدر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/73716