پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما روزی که نبود آینه حسن در نظر در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما ما صبح صادقیم و دم از مهر می‌زنیم آیینه تیرگی نپذیرد ز آه ما آن‌کس که پی به مزرع امید ما نبرد گیرد مگر ز برق سراغ گیاه ما آتش کشد زبانه چو شمع از زبان او کلک فرشته گر بنویسد گناه ما از دیده نر و دل روشن به راه عشق افتد بر آب و آینه چون عکس راه ما قدسی کفایت است در اثبات عاشقی رخسار زرد و دیده گریان گواه ما امشب سیه‌ترست ز شب‌های دیگرم قدسی مگر شود مدد صبح آه ما قدسی مشهدی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74039