خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت آسوده آنکه خانه به کوی بلا گرفت خاک درت ز رشک نهفتم به آب چشم تا چشم غیر، روشنی از توتیا گرفت تیر تو سر فرود نیارد به هیچ صید مرغ دلم خدنگ ترا در هوا گرفت خلقی اسیر تهمت و من مجرم وفا در قید او نماند کسی، تا مرا گرفت قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74134