دل در برم ز ناله پنهان لبالب است ناقوس پرصداست کز افغان لبالب است عشقم برد به میکده، زان روی که جای می خم‌های او ز خون شهیدان لبالب است هرگز به دل تصور مرهم نکرده‌ام با آنکه ریش سینه ز پیکان لبالب است ره نیست خواب را، که ز خونابه دلم پیمانه‌وار دیده گریان لبالب است زین چشم اشک‌بار و دل پاره‌پاره‌ام روی زمین ز لولو و مرجان لبالب است قدسی نمی‌زند مژه بر هم که دیده‌اش از آرزوی دیدن جانان لبالب است قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74146