آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را تاب داد اضطرابم اشک را خاصیت سیماب داد گرچه اقبالم ضعیف افتاده، ادبارم خوش است آسمان روز سیاهم را شب مهتاب داد {بیاض} باغبان گویی چمن را ز آب چشمم آب داد بعد چندین شب که دوش آمد خیالش بر سرم چشم بیدار مرا بختم صلای خواب داد نرگسش انگیخت نیرنگی که از یادش رود زلف اگر یادش ز کار درهم احباب داد قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74251