لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد به گرد لعل تو روح‌الامین مگس گردد عجب که ره به رفیقان برم درین شب تار مگر دلیل رهم ناله جرس گردد ز اشتیاق گرفتاری تو، طایر قدس ز سدره آید و گرد سر قفس گردد کجاست وادی طور و شجر، که آتش عشق نه شعله‌ایست که بر گرد خار و خس گردد دگر ز بی‌اثری‌های عشق، قدسی را رسیده کار به جایی که بوالهوس گردد قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74255