بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد سینه افلاک از داغ کواکب پاک شد پا ز عزت بر زمین ننهد ملک در شهر عشق بس که در هر کوچه‌اش جسم عزیزان خاک شد اتحادی هست با خونین‌دلانم، زان سبب غنچه پیراهن درید و سینه من چاک شد بر فروزد عارض معشوق از اظهار نیاز روی گل از شرم عشق بلبل آتشناک شد قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۲۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74275