دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد ز آب، چهره چو گل برفروختن دارد میان بزم ز حد برد بی‌حجابی را به جان شمع، که پروانه سوختن دارد پی خریدن یک جلوه‌ات، زلیخا را هزار یوسف مصری فروختن دارد مگر ز آهن تیغش تمام شد سوزن؟ که زخم سینه تقاضای دوختن دارد به زاری‌اش مژه بر پای شعله باید سود چو شمع، هرکه تمنای سوختن دارد قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۲۴۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74279