دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل
از دست رفته و برِ رویی گرفته دل
تاری نشد ز زلف بتان بیش، قسمتش
چون قطره عرق، بن مویی گرفته دل
تا همچو دیدهام نبود کوچه گرد شهر
از پا فتاده و سر کویی گرفته دل
سوز دلم برآورد از آفتاب، دود
این خاصیت ز گرمی خویی گرفته دل
نرگس پیالهها ز کدو کرد آشکار
زان چو پیاله پای کدویی گرفته دل
بردار پنبه و رخ داغم شکفته کن
قدسی مرا گرفته ز رویی گرفته، دل
قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۳۲۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/74355