هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام کز رشک غیر، هجر تمنا نکرده‌ام از ناله بسته‌ام لب بلبل به ناله‌ای گر غنچه را ز دل گرهی وا نکرده‌ام تمکین نگر، که سلسله‌جنبان وصل را با این هجوم شوق، تقاضا نکرده‌ام تن در دهم به عجز، مبادا ز خصم خویش شرمندگی کشم که مدارا نکرده‌ام شب نگذرانده‌ام که ز سیلاب چشم خویش چون موج، جلوه بر سر دریا نکرده‌ام بیماری‌ام کشیده به مرگ و ز رشک عشق اظهار درد خود به مسیحا نکرده‌ام یک پیک حاجتم چو به منزل نمی‌رسد خوش خاطرم ز هرچه تمنا نکرده‌ام قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74416