توان غم تو ز جان خراب دزدیدن اگر ز شعله توان اضطراب دزدیدن حباب‌وار برآور ز آب دیده سری چو دیده چند توان سر در آب دزدیدن؟ خیال هندوی چشم تو در نمی‌آید به چشم خلق، مگر بهر خواب دیدن ز موج گریه‌ام افتد به گردن خورشید ز روی آب، شکم چون حباب دزدیدن دلی که وصل تو جوید به حیله، آن یابد که طفل مکتبی از آفتاب دزدیدن چو گل ز پرده برون‌آ، که بشکفد گلشن چو غنچه، روی چرا در نقاب دزدیدن قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۴۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74445