خموش میکند دلیر تماشای ماه من
من بعد، چشم آینه و دود آه من
تا چشم باز میکنم، از پیش رفتهای
چون شمع، کاش بر مژه بودی نگاه من
کوتاه بهترست شب ناامیدیام
مگشا گره ز طره بخت سیاه من
در دیدهام ز روی تو آتش فتادهاست
روشن شود چراغ ز تاب نگاه من
نارسته زرد بود مرا سبزه امید
رنگی نبرده باد خزان از گیاه من
قدسی، نسیم باغچه ناامیدیام
بر گلشن امید، نیفتاده راه من
قدسی مشهدی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۴۱۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/74451